«تحمل جامعه» كم و «خشونت» زیاد شده است
«تحمل جامعه» كم و «خشونت» زیاد شده است
در مرحله نخست باید عنوان کنم اگر مسئولان راه‌حل مناسبی برای مشکلات اقتصادی و اجتماعی مردم پیدا نکنند
به گزارش خبر دیشموک ،     قتل یک افسر پلیس توسط یک شرور و بازنشر تصاویر آن در جامعه با واکنش‌های مختلفی همراه بوده است. حادثه‌ای که نشان‌دهنده عبور از خطوط قرمز است. خرمشاهی معتقد است: «در همه کشورها پلیس از اختیارات کافی بر اساس قانون برخوردار است. واقعیت این است که در کشورهای توسعه‌یافته پلیس از آموزش‌های کافی برخوردار است و در این زمینه دقت زیادی صورت می‌گیرد. در این کشورها پلیس هم از نظر قانونی و هم از نظر عملی آموزش می‌بیند که در چنین شرایطی می‌تواند کمک زیادی به پلیس کند. از این نکته نیز نباید غافل شد که قانون وحی منزل نیست و می‌تواند بر اساس زمان و مکان تغییر کند. هرچند معتقدم در ماجرای اخیر قانون منعی برای استفاده پلیس از اسلحه ایجاد نکرده بود و وی می‌توانست از اسلحه خود استفاده کند.» در ادامه ماحصل گفت‌وگوی «آرمان ملی» برای آسیب‌شناسی و تحلیل این موضوع با عبدالصمد خرمشاهی جرم‌شناس و وکیل دادگستری را می‌خوانید.
 تحلیل شما از صحنه قتل افسر پلیس در شیراز توسط یکی از اراذل‌واوباش چیست؟ بازنشر فیلم این اتفاق در بین افکار عمومی جامعه چه پیامدهایی به همراه خواهد داشت؟
انتشار تصاویر لحظه قتل افسر پلیس در شیراز توسط فردی شرور پیامدهای منفی برای جامعه به همراه خواهد داشت. اینکه یک شرور با خشونت کامل یک افسر نیروی انتظامی را به قتل برساند و فیلم این اتفاق به‌صورت گسترده در بین افکار عمومی جامعه پخش شود باعث جریحه‌دار شدن احساسات افکار عمومی جامعه می‌شود. بنده تلاش می‌کنم فارغ از هرگونه حب و بغضی و حمایت از فرد یا سازمانی این واقعه را تحلیل کنم. در هر جامعه‌ای پلیس وظیفه ایجاد نظم و آرامش را دارد. واقعیت این است که این اتفاق امنیت روانی جامعه را مخدوش کرده و آرامش جامعه را تحت تأثیر قرار داده است. نکته مهم دیگر اینکه این اتفاق باعث می‌شود فضا برای قانون‌شکنان و اراذل‌واوباش فراهم شود تا امنیت جامعه را بیشتر مخدوش کنند. این احتمال وجود دارد که این‌گونه افراد به خود اجازه بدهند در آینده دست به چنین کارهایی بزنند و امنیت جامعه را با چنین اقداماتی زیر سؤال ببرند. از سوی دیگر تصاویری که منتشرشده خشونت را در جامعه ترویج می‌کند. همین‌که این تصاویر به شکل گسترده‌ای در بین مردم دست‌به‌دست شده شرایط را سخت‌تر کرده است.
 حد و حدود استفاده پلیس از اسلحه کجاست؟ قانون در این زمینه چه می‌گوید؟
قانون استفاده از سلاح توسط پلیس که در بین سال‌های۱۳۷۲ و۷۳ بارها بین مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان دست‌به‌دست شد نواقص و ایرادات قابل‌توجهی ندارد. در این قانون هم اقتدار نیروی انتظامی در نظر گرفته‌شده و هم طرف مقابل. در ماده۳ لایحه قانونی یادشده تصریح‌شده که مأموران نیروی انتظامی در موارد ذیل حق استعمال سلاح رادارند. در۱۰ مورد مأموران نیروهای انتظامی می‌توانند از سلاح خود استفاده کنند. بند یک این ماده بیان می‌کند مأمور نیروی انتظامی برای دفاع از خود در مقابل کسی که قصد دارد با اسلحه به وی حمله کند می‌تواند از اسلحه استفاده کند. بنده سه این ماده می‌گوید درصورتی‌که مأموران مذکور مشاهده کنند که یک یا چند نفر موردحمله واقع‌شده و جان این افراد درخطر قرارگرفته است. با توجه به جزئیاتی که در فیلم پخش‌شده است مأمور نیروی انتظامی که شهید می‌شود هنگامی‌که فرد شرور به وی حمله می‌کند می‌توانسته از اسلحه استفاده کند. دلیل این موضوع این است که جان این مأمور درخطر بوده است. در فیلم مشخص است که فرد شرور قمه به دست به‌صورت پی‌درپی تهاجم می‌کند و هدفش نیز جان مأمور نیروی انتظامی است. در این صحنه مأمور نیروی انتظامی موردحمله قرارگرفته و به همین دلیل می‌توانسته از اسلحه برای حفظ جان خود استفاده کند. در این قانون برای استفاده از اسلحه شرایطی قید شده که اگر مأموری بخواهد از اسلحه استفاده کند باید این شرایط را لحاظ کند. تبصره سه ماده مرقوم هم شرایط را به این شکل احصا می‌کند که در ابتدا باید اخطار داده شود، سپس تیر هوایی شلیک شود و پس‌ازآن تیراندازی کمر به پایین و درنهایت تیراندازی از کمر به بالا صورت بگیرد. بر‌اساس تصاویر منتشرشده در این صحنه مأمور پلیس چاره‌ای به‌جز استفاده از سلاح نداشته است. با این‌وجود در کمال تعجب مشاهده می‌کنیم که ایشان از اسلحه خود استفاده نمی‌کند و حتی تیر‌هوایی نیز نمی‌زند. بحثی که در این زمینه مطرح‌شده بود این بود که احتمال داده می‌شود مأمور نیروی انتظامی ملاحظه افرادی را می‌کرده که در نزدیکی صحنه حضور داشته‌اند. با این‌وجود مأمور نیروهای انتظامی می‌توانست به پا شلیک کند و یا تیر هوایی بزند.
 چرا درحالی‌که جان مأمور نیروی انتظامی درخطر بوده وی از اسلحه خود استفاده نمی‌کند؟
در این صحنه جان مأمور نیروی انتظامی درخطر بوده و وی می‌توانسته ازنظر قانونی از علل موجه جرم استفاده کند و از اسلحه خود در برابر فرد مهاجم استفاده کند. اگر این اتفاق رخ می‌داد دفاع مشروع صورت گرفته بود و ازنظر قانونی نیز مشکلی ایجاد نمی‌شد. در قانون شرایط دفاع مشروع ذکر شده است. بر اساس ماده۱۵۶ قانون مجازات اسلامی هرگاه فردی در مقام دفاع از نفس، عرض، ناموس، مال یا آزادی تن خود یا دیگری در برابر هرگونه تجاوز یا خطر فعلی یا قریب‌الوقوع با رعایت مراحل دفاع مرتکب رفتاری شود که طبق قانون جرم محسوب می‌شود، درصورتی‌که اجتماع شرایط زیر مجازات نمی‌شود. الف-  رفتار ارتکابی برای دفع تجاوز یا خطر ضرورت داشته باشد. ب-  دفاع مستند به قرائن معقول یا خوف عقلایی باشد-  خطر و تجاوز به سبب اقدام آگاهانه یا تجاوز خود فرد و دفاع دیگری صورت نگرفته باشد. ت-  توسل به قوای دولتی بدون فوت وقت عملا ممکن نباشد یا مداخله آنان در دفع تجاوز و خطر مؤثر واقع نشود. به‌همین دلیل در مرحله نخست قانون‌گذار این اجازه را به مأمور نیروی انتظامی می‌دهد که تحت شرایطی که ذکر شد از اسلحه‌ای که در اختیار دارد، استفاده کند. در کنار این مسأله موضوع دفاع مشروع نیز وجود دارد. به‌هرحال در این حادثه جان افسر نیروی انتظامی درخطر بوده و به همین دلیل وی به‌صورت قانونی حق داشته از خود دفاع کند. واقعیت این است که اینکه افسر نیروی انتظامی در چنین شرایطی از اسلحه خود استفاده نمی‌کند تا حدودی سؤال‌برانگیز است. برخی بر این باور هستند در شرایط مشابهی که وجود داشته اگر مأموران نیروی انتظامی از اسلحه خود استفاده می‌کردند پس ‌از آن باید اثبات می‌کردند که شرایط استفاده از اسلحه را داشته‌اند و به‌همین دلیل از اسلحه استفاده کرده‌اند. این عده معتقدند به دلیل اینکه در موارد مشابه مشکلات قانونی و انضباطی برای مأمورانی که از اسلحه استفاده کرده‌اند به وجود آمده مأموران نیروهای انتظامی دست به عصا‌تر حرکت کرده و با ملاحظه بیشتری در این‌گونه موارد رفتار می‌کنند. موارد مشابهی نیز وجود دارد که مأمور بدون اینکه نیاز باشد از اسلحه خود استفاده کند این کار را کرده و طرف مقابل کشته‌شده که پیامدهای قانونی داشته است. در سال‌های اخیر پرونده‌های متعددی تشکیل‌شده و این قانون همواره موردتوجه قرار داشته است.
 آیا پلیسی که در این حادثه شهید می‌شود به دلیل محدودیت‌های قانونی و ملاحظه در استفاده از اسلحه قربانی شده است؟
به نظر من این اتفاق رخ نداده و پلیس یادشده قربانی این موضوع نشده است. بر اساس قانون ایشان می‌توانست از اسلحه خود استفاده کند و جان خود را نجات بدهد. تهاجم فرد شرور محرز و مسلم است و در چنین لحظاتی پلیس می‌تواند برای دفاع از جان خود از اسلحه استفاده کند. اینکه چرا این پلیس از اسلحه خود استفاده نکرده و چه ملاحظات اخلاقی برای خود در نظر گرفته جای سؤال دارد. معتقدم قبل از اینکه در این ماجرا نقص قانونی وجود داشته باشد مسأله مهم موضوع آموزش در جهت استفاده از سلاح و همین‌طور استفاده از سایر ابزار دفاعی مانند افشانه و اسپری است که منجر به چنین صحنه‌های تلخی نشود که افکار عمومی جامعه را جریحه‌دار کند.
 در کشورهای خارجی دست پلیس در چنین شرایطی به چه میزان باز است؟ آیا در کشورهای دیگر جهان نیز پلیس تا به این اندازه ملاحظه می‌کند؟
در همه کشورها پلیس از اختیارات کافی بر اساس قانون برخوردار است. واقعیت این است که در کشورهای توسعه‌یافته پلیس از آموزش‌های کافی برخوردار است و در این زمینه دقت زیادی صورت می‌گیرد. در این کشورها پلیس هم ازنظر قانونی و هم ازنظر عملی آموزش می‌بیند که در چنین شرایطی می‌تواند کمک زیادی به پلیس کند. حرکت نوینی که در این زمینه در ایران شاهد آن بودیم تشکیل پلیس قضائی توسط شهید بهشتی بود. در چنین شرایطی ضابط قوه قضائیه آموزش علمی و عملی می‌دید و به جزئیات قانون واقف بود. این اتفاق تحول بزرگی در سیستم دادرسی کیفری ما به وجود آورد. از این نکته نیز نباید غافل شد که قانون وحی منزل نیست و می‌تواند بر اساس زمان و مکان تغییر کند. هرچند معتقدم در ماجرای اخیر قانون منعی برای استفاده پلیس از اسلحه ایجاد نکرده بود و وی می‌توانست از اسلحه خود استفاده کند.
 مهم‌ترین دلایل افزایش خشونت و عبور از خط قرمزهای قانونی در جامعه چیست؟ چرا جرائم در جامعه ایران روزبه‌روز خشن‌تر می‌شود؟
در مرحله نخست باید عنوان کنم اگر مسئولان راه‌حل مناسبی برای مشکلات اقتصادی و اجتماعی مردم پیدا نکنند جامعه روزبه‌روز عصبی‌تر خواهد شد و رفتارهای خشونت‌آمیز اجتناب‌ناپذیر خواهد شد. نکته دیگر اینکه خشونت با خود خشونت به همراه خواهد داشت. آمارها نشان می‌دهد که سطح مدارای مردم جامعه ایران نسبت به گذشته کاهش پیداکرده است. فردی که در خانواده‌ای با مشکلات اقتصادی و روانی ناشی از آن بزرگ‌شده به‌صورت طبیعی مستعد ارتکاب جرم و جنایت است. بر‌اساس آمارهای رسمی که در جامعه منتشر می‌شود اغلب افرادی که مرتکب جرائم سنگین شده‌اند در خانواده‌های پرآسیب و شکننده بزرگ‌شده‌اند و از نظر روانی در وضعیت متعادلی قرار نداشته‌اند. نکته دیگر اینکه هنگامی‌که جرائم خرد قبح خود را از دست دادند و عادی شدند، وقوع جرائم کلان افزایش پیدا می‌کند و جامعه شکل خشن‌تری به خود می‌گیرد. در شرایط کنونی جامعه ما به سمت خشن‌تر شدن حرکت می‌کند که این رویکرد نیز باید موردبررسی جدی قرار بگیرد. مسائل اجتماعی به‌صورت زنجیروار به هم متصل هستند. در کشورهای توسعه‌یافته مانند سوئیس میزان جرم و جنایت بسیار کم و محدود است. در کشورهایی مانند سوئیس و کشورهای اسکاندیناوی دادگاه‌ها یا تعطیل هستند و یا کار بسیار کمی دارند. این در حالی است که میزان پرونده‌های قضائی در ایران زیاد است و همچنان سیر صعودی دارد. از سوی دیگر آمارهای رسمی نشان می‌دهد که بیماری‌های روحی و روانی نیز در بین مردم جامعه افزایش پیداکرده و از مرز فاجعه گذشته است. هنگامی‌که فرد با مشکل بیکاری مواجه می‌شود و حقوق خود را تضییع یافته می‌بیند دچار مشکلات روحی و روانی می‌شود. این مشکلات روحی و روانی نیز زمینه را برای جرم و جنایت در سطح جامعه افزایش می‌دهد. به‌ندرت اتفاق می‌افتد که افرادی ازنظر اقتصادی و روانی مشکل جدی نداشته باشند و جرائم سنگین در جامعه انجام بدهند. به همین دلیل باید برای ریشه‌کن کردن مشکلات اقتصادی و اجتماعی مردم اهتمام جدی داشت تا رفتارهای خشونت‌آمیز در جامعه سیر صعودی خود را از دست بدهد.

Facebook

  • نویسنده : وحید آهنگ