به گزارش پایگاه اطلاع رسانی خبر دیشموک، مدتهاست درباره وقوع سالمندی در کشور به انواع مختلف هشدار داده میشود. تصور بخش زیادی از ایرانیها این است که اگرچه سالمندی در کمین جامعه است اما این اتفاق در سالهای دور خواهد افتاد. در حالی که در اسفندماه سال گذشته،معاون بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی ایران صراحتا اعلام کرد که تا ۳۰سال آینده از هر ۳ایرانی یک نفر سالمند خواهد بود.
در حال حاضر ۱۰.۷ درصد جمعیت کشور را سالمندان یا افراد بالای ۶۰ سال تشکیل می دهند که شامل ۹ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر در کل کشور میشود.
آمارها میگوید ایران در سال ۱۳۵۵ یکمیلیون و ۷۰۰ هزار سالمند، معادل ۵ درصد از جمعیت کشور، سالمند داشته است، ۴۳ سال طول کشیده تا در سال ۱۳۹۸ جمعیت سالمند کشور به ۲ برابر یعنی ۱۰ درصد رسیده و پیشبینی میشود از سال ۱۳۹۸ تا ۱۴۲۱ در مدت ۲۳ سال جمعیت سالمندی دو برابر شده و به ۲۰ درصد برسد.
این آمار نشان میدهد که تغییر سبک زندگی کشور را به سمت سالمندی هدایت کرده است. بخشی از این تغییر سبک زندگی را میتوان به سیاستهای کنترل جمعیت در دهه هفتاد و تمایل خانوادهها به داشتن فرزند کمتر مرتبط دانست.
اما واقعیت این است که دنیا به سمت سالمندی میرود. ایران نیز مثل باقی کشورها با پیشرفته شدن در امور مربوط به سلامت از دورانی که افراد کمی در آن به سن پیری و کهولت میرسیدند فاصله گرفت و این روزها امید به زندگی در ایران عدد ۷۳ را نیز رد کرده است. این وضعیت مثبت با خود شرایطی را به همراه دارد که باید برای آنها هم برنامهریزی و آیندهنگری کرد.
جمعیت سالمند نیاز به آمادهسازی بستر درمانی و سلامتی بیشتری دارد. از طرف دیگر سالمند بعد از مدتی از چرخه کار و تولید خارج میشود پس باید نیروی جوانی باشد که جایگزین وی بشود. تامین مادی سالمندان در دوران بازنشستگی نیز، نیاز به نیروی جوان و مولد دارد که چرخه اقتصاد کشور را بگرداند، در غیر این صورت بازنشستگی سالمندان نیز درگیر مصائب فراوانی خواهد شد.
با عبور افراد از دهه ۵۰ سالگی و بعد از آن، احتمال مشارکت در نیروی کار کاهش مییابد. از طرف دیگر سرمایه و به عبارتی داراییها کاهش مییابند زیرا سالمندان به طور فزاینده برای تأمین هزینههای زندگی خود به پسانداز متکی میشوند.
از واژه «بحران» برای وقوع سالمندی زیاد استفاده میشود اما کمتر گفته میشود که چرا زیاد شدن جمعیت سالمند در یک کشور امر نامطلوبی است؟
اولین پاسخی که میتوان به سوال داد این است که نه صرف سالمندی، بلکه روند وقوع سالمندی در یک کشور، نسبت آن با جمعیت جوان و نبود زیرساختهای مناسب باعث میشود از بحران سالمندی سخن بگوییم.
از طرف دیگر سالمند نشاط جوان را ندارد و به دلیل نبود همین نشاط کشور سالمند با کاهش اقتدار سیاسی و اقتصادی روبهرو میشود. تبعات بازنشستگی قشر سالمند را نیز باید حساب کرد. هرچه تعداد سالمندان در یک جامعه بیشتر باشد فشار بر سیستم تامین مالی مثل تامین اجتماعی در کشور ما، بیشتر خواهد شد.
در مواقع بحرانی نیز جمعیت سالمند بیشتر، تبعات بیشتری بر کشور وارد میکند. به عنوان مثال در روزهای اوج همهگیری کرونا در دنیا بیشترین تلفات در کشورهایی مثل برزیل و انگلیس به علت کهنسالی بود.
مسئولین و برنامهریزان کشوری برای حل مشکل سالمندی در کشور یا جوان کردن جمعیت تمهیداتی اندیشیدهاند؛ ما این تمهیدات آنطور که باید به مرحله اجرا و عمل نرسیده است.
در سالهای اخیر از فرصت پنجره جمعیتی در کشور زیاد صحبت شد. اگرچه برخی کارشناسان معتقدند که این فرصت نیز برای کشور تا حد زیادی از دست رفته است.
پنجره جمعیتی یا فرصت جمعیتی دورهای است که در آن نسبت جمعیت زیر ۱۵ سال به کمتر از ۳۰ درصد کل جمعیت میرسد، درحالی که نسبت جمعیت ۶۵ ساله و بالاتر هنوز کمتر از ۱۵ درصد است. از آنجا که از نطر علم جمعیتشناسی، ۱۵درصد جمعیت سالمند ناچیز محسوب میشود، فرصتی که این درصد بالاتر نرفته است، فرصت مناسبی است که نسبت جمعیت جوان افزایش پیدا کرده و همچنین زیرساختهای نگهداری از جمعیت سالمند نیز آمادهتر شود.
برای وضعیت ایران و استفاده از فرصت پنجره جمعیتی سالهای مختلفی گفته شده است. از ۶سال تا ۳۰سال. برخی کارشناسان میگویند که پنجره جمعیتی ایران از سال ۱۳۸۵ باز شده و تا سال ۱۴۳۵ فرصت استفاده از آن وجود دارد.
در این بین قوانین و لوایحی مانند جوانی جمعیت تلاش دارند تا به برخی ابعاد پنجره جمعیتی پیش رو پاسخگو باشند که باید میزان موفقیت آن را در سالهای آتی سنجید. اگرچه در ظاهر نیاز به تلاش و درک بیشتر جامعه برای فرزندآوری و مشوقهای آن از طرف مسئولین و سیاستگذاران به وضوح احساس میشود.
اواخر فروردین ماه سال ۱۴۰۰ بود که سازمان برنامه و بودجه کشور، از انتشار کتاب «سند ملی سالمندی» خبر داد. در سایت سازمان برنامه و بودجه ریاستجمهوری درباره این سند که در تهیه آن ، ۱۷ دستگاه عضو شورای ملی سالمندان کشور و ۲۳ دستگاه دیگر مشارکت داشتهاند، آمده است: « در دوران سالمندی، انسانی که از کوران زندگی بیرون آمده تبدیل به انسانی باتجربهتر، حرفهایتر، عاقلتر، فهیمتر و کاملتر میشود. به بیانی دیگر سالمند، به سرمایه و پشتیبان بزرگی برای خود، خانواده و جامعه تبدیل میشود و حالا نوبت ماست که به عنوان مدیران، مسئولین، کارشناسان جامعه، فرزندان و … از این سرمایههای فرزانه استفاده کنیم و بهرهمند شویم.
در این سند تمهیدات مختلفی برای سالمندان در اسناد بالادستی جمهوری اسلامی ایران (قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، سند چشمانداز ۱۴۰۴، سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری در حوزه سلامت و سیاستهای کلی “جمعیت”) لحاظ شده است. در بخشی از سند آمده است: « در چشمانداز آینده، ما به دنبال جامعهای با نگاه مثبت و بر اساس اهمیت دادن، برابری، استقلال، مشارکت، حمایت، امنیت و سلامت جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی سالمندان هستیم. در واقع سالمندی سالم، فعال و توأم با منزلت همیشگی را برای سالمندان در نظر داریم»
آنچه مهم است این نکته است که شاهد به تعویق افتادن سالانه برنامههای اجرایی سند ملی سالمندی نباشیم و دستگاههای مربوطه، الزام خود به اجرای این سند را، -که دوسال از انتشار کتابچه آن میگذرد- در عمل نشان بدهند.
پایان پیام/
- نویسنده : مالک آهنگ