حیات الله پایانی نوشت؛
به نام خدا
جناب آقای بزرگواری سلام علیکم
نامه ی منتسب به جنابعالی را خواندم،از آنجایی که بنا به دلایلی انتساب چنین نوشته ای به شما را بعید می دانستم از خودتان پرسیدم و جواب ” بله” گرفتم.
در این نوشته ی کم حجمِ شما که حرمت قلم و اخلاق به فراموشی سپرده شده نکات گوناگونی مطرح گردید: که؛
اولا:در ابتدای نوشته خود توصیه ی به اخلاق می نمایید و بدیهی ترین اصول اخلاقی را نادیده می گیرید.از کمیسیون اصل نود مجلس به عنوان ” دکه ” یاد می کنید،رئیس مجلس و نیروهای انقلابی آن را “مسخره “گر می خوانید،نیروهای ائتلاف انقلاب اسلامی استان را “اصطلاحا انقلابی”می دانید.رسانه های وابسته ی به آقای موحد را “تبلیغات چی” می نامید و توصیه میکنید که” جار” بزنند،به آقای موحد واژه ی منیت و دعیت نسبت می دهید .از “جهنم “گفتن نیز دریغ نمی ورزید.به هر حال چماقی از نابجاترین واژه ها و بی مایه ترین تعابیر بر افراشته اید که دل هر آزاده ای را به درد می آورد.
آقای بزرگواری! اگر در حوزه تدریس می کنید،اینگونه اصطلاحات را به طلاب آموزش ندهید و اگر هنوز امیدی به سیاست دارید در نوشتن اینگونه مطالب از مشاوران آگاه و دلسوز بهره مند شوید وگرنه در این دوران کهولت بهتراست که مرکب چموش سیاست را سه طلاقه نمایید.
ثانیا:در مکتوبه خویش نوعی مرزبندی جغرافیایی را مطرح نمودید که پیام مناسبی در خود ندارد. سوق و لنده را پایگاه سنتی آقای موحد خوانده اید،غافل از اینکه از بدو پیروزی انقلاب اسلامی تا کنون خانه ی آقای موحد چون کاروانسرایی بود که ملجا محرومان و نیازمندان هر خطه ای از این مملکت بزرگ و عزتمند بوده و می باشد.
آقای بزرگواری !اگر امروز مردم فهیم چرام،سرفاریاب،دیشموک ، لنده ، دهدشت و بهمئی و غیره و غیره آگاهانه و بخردانه به استقبال موحد می آیند و ایشان را بر می گزینند، ریشه در مردمداری موحد دارد.
موحد خلفِ راستینِ اجدادِ مردم دار خویش می باشد و تمام آبرو و عزت خویش را در متن جامعه و مردم می بیند. در قاموسِ موحد، مرزبندی طایفه ای و قومی بی معناست و به همین علت است که هر کس به خانه ی موحد در آید گره از مشکلش می گشاید و از طایفه و تبارش نمی پرسند.
ثالثا:آقای بزرگواری!
آقای موحد در زمانی نمایندگی مردم این خطه ی محروم را بر عهده گرفت که ابتدایی ترین مشکلات گریبان گیر سرزمین کهگیلویه بود،چرا چشم خود را بر واقعیت ها می بندید؟
جاده های شهر و روستا،مدرسه سازی،آب شرب،تا مین سوخت،کمک به مداوا و بستری بیماران و تامین خوابگاه برای دانشجویان و صدها مشکل ریز و درشت دیگر از اساسی ترین نیازهای کهگیلویه آن روزگار بود که میراث بجامانده از حکومت مستبد ستمشاهی بوده است.
رابعا:انتخاب آقای موحد بعنوان نامزد انتخاباتی مجلس توسط نیروهای انقلاب اسلامی استان طی ساز و کاری منطقی و بدور از جانبداری صورت پذیرفت.آیا اگر همین مجموعه نیروهای ائتلاف انقلاب اسلامی استان شما را بر می گزید باز هم آنها را با لفظ به “اصطلاح انقلابی” مورد خطاب قرار می دادید؟
آقای بزرگواری ! اصولا امکان دارد بفرمایید در این استان که وفاداری آن به نظام و انقلاب و اسلام و امام و رهبر فرزانه مان زبانزد عالم و آدم است ، شما چه کسی را انقلابی می دانید؟؟؟
آقای بزرگواری ! ما نیز رزمنده دفاع مقدسیم،ما نیز شهید داده ایم ،ما نیز ولایت مداریم،استدعا می گردد دایره ی نیروهای انقلاب را تنگ ننماییم .
والسلام
و من الله التوفیق
لنده / حیات اله پایانی
سید غفور سیاوش
تاریخ : 21 - شهریور - 1399احسنت استاد عزیزو بزرگوار که با زبان نرم و منطق و دلیل و حفظ حرمت طرف مقابل جوابیه خود رابه قلم تحریر درآورده اید . آری حاج سید محمد موحد شخصیتی هست برای همه نسل های انقلابی و مشکل گشائی هست برای هر کس و ناکسی که بر درب خانه ایشان دقل الباب می نمایید. ایشان دارای چنان شخصیت کاریزماتیک و مردم داری هست که در حلقه هیچ گروه حزب و قوم طائفه ای خود را محدود نمی کند و ضمن احترام به همه سلایق سیاسی وام دار هیچ شخص یا طیف سیاسی نمی باشد و خط قرمز ایشان سیاست های کلان نظام در پرتو رهنمودهای ولی فقیه زمان امام خامنه ای
می باشد . سید محمد موحد کسی هست که زجر کشیده روستا و روستازاده هست و زرق و برق روزگار نتوانست بعد از عمری حضور در مسئولیت های مهم کشوری پای ایشان را بلغزاند و دلبسته مال و منال دنیوی بنماید . خانه این سید بزرگوار سالیان سال هست که در کلان شهر تهران ماوا و ملجا مردم ایران زمین بخصوص مردم نجیب و شریف و انقلابی استان کهگیلیویه و بویراحمد می باشد . تاریخ این استان چه بخواهد چه نخواهد برگهایی از ان به دوران خدمت رسانی این مرد بزرگ در اینده ثبت خواهد شد .