به گزارش خبر دیشموک ، روستاهای سرگچ، سربس، له لاشون، روی رش از بخش دیشموک روستاهای بسیار محرومی هستند که امروز مسئولان ستاد اجرایی فرمان امام (ره) استان کهگیلویه و بویراحمد به آنجا سرکشی کردند. بعد از سه ساعت طی راه از یاسوج تا دیشموک، همگی کولهها و وسایل لازم را کول کردند و یک کیلومتر تا روستاهای هدف پیادهروی شد.
این روستاها مشکلات رفاهی زیادی دارد. عمدتاً مهمترین مشکل روستاها جاده است. زنان روستایی ضعیفترین قشر این منطقه هستند، دخترها تا ششم ابتدایی درس میخوانند و بعد احتمالاً ازدواج میکنند، بعد از ازدواج بار زندگی را باید به دوش بکشند، تعدد فرزندان در خانوادهها و بارداریهای زیادی وجود دارد، اما خانه بهداشت در نزدیکی این روستاها نیست و این زنان عموماً در فقر بهداشتی نیز به سر میبرند. مردها چوپانی و کارگری میکنند. فقر باعث شده بیماری و مشکلات زیادی در این مناطق وجود داشته باشد، بیماریهایی که رسیدگی نشده و افراد را ضعیف و ناتوان کرده است. نبود جاده باعث شده نتوانند خانهسازی کنند، کار درستی ندارند و دامهای زیادی هم ندارند، بیشتر خانوادههای این روستاها به شهر مهاجرت کردهاند.
وجود ماهواره به مشکلات فرهنگی بیشتری دامن می زند. به گفته مردم روستا هیچ مبلغ دینی و روحانی به این مناطق نمیآید. حتی در ماه رمضان که ادارات فرهنگی و تبلیغات اسلامی مبلغان خود را به مناطق مختلفی میفرستند، این روستاهای محروم مثل زیلایی، سیلاب کلوار، روستاهای دیشموک و … از مبلغان بی نصیب هستند، نه آموزشی وجود دارد و کم سوادی بسیار است.
چرا نماینده دولت انقلابی به فکر مشکلات فرهنگی روستاهای محروم نیست؟
استاندار کهگیلویه و بویراحمد که به عنوان نماینده دولت انقلابی است، و حتماً با وضعیت این روستاها آشنا است چطور حتی در این ماه رمضان به فکر توزیع عدالت در این روستاها نیست و حداقل به ادارات فرهنگی، معاونت اجتماعی استانداری، امور زنان، حوزههای علمیه، تبلیغات اسلامی و جبهه انقلاب فرهنگی ابلاغ نمیکند که در این روستاها کار فرهنگی انجام دهند؟ چرا این روستاها از چشم مسئولان افتادهاند؟
هرچند که شعار و اهداف دولت فعلی، عدالت محوری، توزیع عدالت و عدالت اجتماعی است، ولی مهمترین اقشاری که از این قطار جاماندهاند ساکنین روستاهایی مثل سرگچ و سربس و … است. اقشاری که تریبونی برای شنیده شدن ندارند و بهناچار از توزیع عدالت هم به دورماندهاند. این چند روستا ازجمله روستاهایی است که استاندار کهگیلویه و بویراحمد در بخش دیشموک از انها هنوز دیدن نکرده است و هنوز اشکی برای این مناطق ریخته نشده است.
فراهم آوری لولهکشی و منبع آب برای روستای سربس
مدیرکل ستاد اجرایی فرمان امام ره کهگیلویه و بویراحمد گفت: به برکت ماه مبارک رمضان، قرارگاه پیشرفت و آبادانی سپاه با کمک ستاد اجرایی فرمان امام (ره) کمک کردند و مشکل آب این چند خانوار در روستا حل شد.
زنان بیشترین مشکلات را دارند
زنان در روستاها به دلیل نبود امکانات رفاهی، بیش از یک زن خانهدار در شهر سختی و مشکلات دارد. نبود آب و آبکشی، هیزم کشی، رسیدگی به اعضای خانواده، خانهداری ازجمله مسئولیتهای زنان در روستاها است. بارداریهای زیادی در میان زنان وجود دارد و نبود امکانات بهداشتی و حتی نبود خانه بهداشت فرسودگی و مشکلات زنان را در پی دارد.
یکی از زنان میگوید: روستای روی رش حدود ۲۰ خانوار دارد، خانه بهداشت دور است، جاده نداریم، گازکشی نداریم، از هیزم استفاده میکنیم. زمستان که میشود برای رفتوآمد خیلی مشکل داریم. خودم دو تا دختر دارم که ترک تحصیل کردهاند، دختر را نمیشود در دیشموک تنها گذاشت، دخترها ترک تحصیل میکنند، اما پسرها نه.
سقطجنینها، هلاک شدن کودکان به خاطر بیماری و نبود فضای بهداشتی
خانه بهداشت در دوردست است و مردم به آنجا مراجعه نمیکنند، نبود فضای بهداشتی موجب سقطجنینهایی شده است.
اگر کسی مریض شود باید کول کنیم یک کیلومتر برویم سر جاده، از آنجا برویم شهر.
ماشین و وسیله نبود، باردار بودم، سه تا از پسرهایم از بین رفتند. یک بچه ۲ ساله داشتم از بین رفتند، یکی از بچههایم را ۷ ماهه باردار بودم از بین رفت، یکی دیگر هم باردار بودم از بین رفت. الان ۵ بچه دارم. هیچکس از طرف خانه بهداشت برای رسیدگی به زنان نمیآید.
فضای آموزشی تا ششم ابتدایی است، اکثر دختران ترک تحصیل کرده و ازدواج میکنند، ازدواج زودهنگام مشکلات زیادی را برای آنان رقم زده است. فامیل در دیشموک نداریم، دخترها را نمیفرستیم که درس بخوانند.
ازدواج زودهنگام و مشکلات تحصیل دخترها و پسرها
به دلیل نبود مدرسه راهنمایی و ترک تحصیل دخترها، علارغم علاقه به درس و مدرسه، دخترها تن به ازدواجهای زودهنگام میدهند. وقتی از زنان میپرسیم در چندسالگی ازدواج کردهاند، عمدتاً زیر ۲۰ سال ازدواج کردهاند؛ ۱۸ سالگی، ۱۵ سالگی، و برخی هم نمیدانند کی ازدواج کردهاند. همه زنان بیش از ۴ فرزند و تا ۶ و ۷ فرزند دارند. یکی از زنان میگوید ۳ بچهام از بین رفته است، الان هم باردار هستم، مشکلات داریم، ماشین اورژانس اینجا نمیآید.
یکی دیگر از زنان میگوید: چه بگویم از بدبختی و فلاکت. دو چشمم را عمل کردهام، معده درد دارم، پسرم دیسک کمر دارد، توانایی بلند شدن ندارد، ۶ بچه دارد. خانه نداریم. به خودمان نمیرسیم. نمیتوانیم به خودمان برسیم، دستمان خالی است. پول کمیته امداد نمیرسد که برنج و گوشت بخریم.
یکی دیگر از زنان میگوید: ۴ بچه دارم، یه پیرمردی (شوهر) دارم که ضعیف است، نمیتواند کار کند. اگر بتواند کارگری میکند، ولی ضعیف است. بچههایم ترک تحصیل کردهاند. پسرم خانه مردم در دیشموک کرایه میدهد پیشدانشگاهی میخواند.
حامد منصوریان یکی از پسرهای روستای سربس است روستایی که حدود ۶۰ نفر دران زندگی میکند، او میگوید برای تحصیل باید به دیشموک برویم، با موتور باید برویم، وقتی باران میگیرد باید دو سه روز برویم خانه فامیل بمانیم، نمیتوانیم برگردیم روستا.
اشکان ویسی پور از روستای سربس میگوید: آب نداریم، این چند روزه آب آوردهاند. امکانات نداریم، جاده نداریم. مدرسه نداریم، بچههای ما داخل برف و بارون، داخل شل و گل، بدون کفش درست میروند مدرسه، مدرسه از اینجا دور است، تا کلاس ششم اینجا میخوانند. من خودم هم همانجا میرفتم درس میخواندم. برای راهنمایی دیشموک فامیل نداریم. پدرم در بهبهان کارگری میکند و ضایعاتی دارد، برای همین میروم بهبهان درس میخوانم، هم کمک پدرم ضایعات جمع میکنم. به درس علاقه دارم.
یکی دیگر از پسرهای روستا میگوید کلاس یازدهم هستم، روستا هیچ امکاناتی ندارد، باید برویم دهدشت درس بخوانیم. ترک تحصیلی زیاد داریم، دخترها بهطورکلی تا ششم درس میخوانند. بعضی از پسرها هم که فامیل در دیشموک ندارند ترک تحصیل میکنند و مشغول چوپانی میشوند.
مهاجرت بیش از ۷۰ درصد روستای سربس
یکی از مردهای روستای سربس علیا میگوید: ۷۰ سال است که پدر جد ما اینجا زندگی میکردهاند، اما زمانی که ما هم بودهایم نه آب، نه برق، نه مدرسه و آموزش، نه بهداشت، نه جاده هیچ امکاناتی نداشتیم. حدود ۲ سال است که به ما برق دادهاند. یک گروه بسیجی هم یکبار آمدند، وضعیت ما را رسیدگی کردند، ما هم داد زدیم و برایشان حرف زدیم، و لولهکشی آب از چشمه را برای ما انجام دادند. ولی جاده و بهداشت و مدرسه نداریم. اینجا اسیریم، نمیتوانیم خرج زن و بچهمان را بدهیم و در این گرانی نمیتوانیم بیاییم شهر زندگی کنیم.
برای جاده که پیگیری کردیم، اداره منابع طبیعی به خاطر درختهایی که در مسیر است اجازه جادهسازی را نداد. اینجا حدود ۳۰ تا از خانوارها به دلیل نبود امکانات و هم اینکه نمیتوانستند خانهسازی کنند رفتند. الان حدود ۱۱ خانوار با ۶۰ نفر در اینجا ماندهاند. بچههای ما برای تحصیل میروند به روستای روی رش. بعد از ششم هم باید بروند دیشموک. من خودم دیپلم گرفتم، ولی چون راهم دور بود، نمیتوانستم بروم، باید ساعت ۴ صبح از اینجا راه میفتادیم تا ساعت ۷ صبح میرسیدیم به صف صبحگاهی، عصرها هم ساعت ۵ که مدرسه تمام میشد راه میفتادیم ساعت ۸ میرسیدیم روستا. درس خواندن خیلی سخت بود، برای همین هم کنار گذاشتیم. برای خانه بهداشت میرویم روستای چندار. اینجا هیچ امکانات بهداشتی وجود ندارد.
نفقه فرزندانم را نمیتوانم بدهم
علیزاده منصوریان از روستای روی رش میگوید مشکلات زیادی داریم. بچههایمان بعد از کلاس ششم باید بروند دیشموک. اینجا مدرسه نداریم. بچههایمان استعدادشان خوب است ولی خب مجبوریم که ترک تحصیل کنند. مشکل دیگر ما نبود آب است. الان ۲۰ روز است که برای ما آب نیامده است، چون آب از روستاهای دیگر رد میشود و به روی رش نمیرسد.
زمستان برف میآید و جاده مشکل دارد. خودم هم ناتوان هستم، ۱۵ سال است که زمینگیر شدهام، ۵ فرزند دارم، نفقهشان را نمیتوانم بدهم. یارانه هم در حدی نیست که بتوانم خرجیشان را بدهم.
خطر ماهواره و نبود مبلغان دینی در مناطق روستایی دیشموک / نبود اینترنت و خط موبایل
متأسفانه بخش زیادی از آسیبهای فرهنگی از جانب روستاها و مناطق حواشی شهری رخ میدهد، دلیل این اتفاق کمبود سواد و اسباب فرهنگی در این مناطق است، حتی در این مناطق مناسبتهای دینی هم تقویت نمیشود. این منطقه در یک فقر کامل به سر میبرد، و وجود ماهواره در برخی از منازل این فقر را به سمت فقر فرهنگی و خطرات بدتری نیز برده است. هیچ فضای ورزشی وجود ندارد. مدرسه هم تا ابتدایی هست. به دلیل نبود جاده، این مناطق مورد استقبال ادارات فرهنگی هم قرار نگرفته، نه خبری از تبلیغات اسلامی و ادارات فرهنگی و نه خبری از مبلغان دینی و روحانیون است.
عدالت اجتماعی و توزیع عدالت که هدف دولت عنوان شده، چگونه در این روستاها اجرا میشود؟ یک پسر و دختر نوجوان روستایی از نظر کرامت انسانی چه فرقی با بچههای شهرنشین دارند، و چرا شکاف رفاهی تا این حد است که این نوجوانان نمیتوانند از تلویزیون داخل کشور استفاده کنند، اینترنت ندارند، ماهواره در خانههایشان راه دارد و برایشان فرهنگسازی میکند. اداره تبلیغات اسلامی چرا به این مناطق ورود نکرده است و چرا مبلغان حوزه علمیه برای کار و فعالیت به این مناطق نمیآیند.
فقر فرهنگی، خصومت و قتل به خاطر دعوا و معارضات
در روستاهای مناطق دیشموک نبود آموزشهای فرهنگی، فقر موجب مشکلات امنیتی شده، بهطوریکه به خاطر دعوا بر سر معارضات زمین حدود ۱۲ نفر از مردم یک روستا کشته شدهاند.
خلأ فرهنگی زیادی در این منطقه وجود دارد، روحانیون و مبلغان دینی در همین ماه رمضان هم اصلاً به این منطقه نمیآیند.