خانواده ـ زهره سعیدی: ازدواج همچون فرآیندهای دیگر زندگی و خیلی از اتفاقات طبیعی دارای افت و خیزها و بالا و پایین های زیادی است کسانی که تصور می کنند با ازدواج با فردی که مورد علاقه شان است، دیگرهیچ مشکلی نخواهند داشت و همه چیز تا ابد خوب خواهد ماند، سخت در اشتباه هستند. چه اینکه ازدواج نیز دارای امواج سینوسی زیادی است. وقتی از روزهای ماه عسل ابتدایی زندگی مشترک که همه چیز زیبا و طبق خواسته های طرفین است بگذریم، سایر بخش های زندگی به فرآیندهای منطقی می انجامد.
اما طبق گفته روان شناسان، کسانی ازدواج موفق را تجربه می کنند که بتوانند پس از چند سال، به صورت مدام روابطشان را تقویت کنند. مثل خانه ای که اعضایش برای بهتر لذت بردن از زندگی در آن به تعمیرات آن در سال های متمادی می پردازند، در آن باغچه و گل و گلکاری راه می اندازند و فضای منزل را تغییر می دهند.
مفهومی به نام «دلزدگی زناشویی» در مباحث روانشناسی مطرح است. در عموم ازدواجها ابتدایی ترین روزها و سال ها با هیجان خاص همراه است. چرا که همه چیز جدید است و زن و مرد سعی میکنند طبق خواسته های یکدیگر عمل کنند. اما به تدریج درگیر روزمرگی و تکرار میشوند و اینجاست که دلزدگی زناشویی مفهوم پیدا میکند. چیزی که اغلب زوج ها پس از مدتی یا بعد از چندسال با آن روبهرو میشوند.
علل و عوامل دلزدگی زناشویی
دلزدگی زناشویی گاهی در جریان فراز و نشیبهای زندگی و یا در پس برخی اشتباهات و توقعات غیر واقع بینانه به تدریج رخ می دهد و باعث می شود صمیمت و عشق اولیه رنگ ببازد؛ جایش را به خستگی و دلزدگی و در بدترین حالت به فروپاشی رابطه بدهد.
برخی از علائم جسمی این دلزدگی ها احساس کسالت ، سردردهای زیاد،بی اشتهایی یا پرخوری و برخی علائم عاطفی و روانی شامل؛ احساس آزردگی و اذیت از در کنار هم بودن، عدم تمایل به حل مشکلات، سکوت و عدم حمایت عاطفی از یکدیگر، حس شکست و دوست نداشتن خود و همسرشان است.
خیلی از زوج ها بعد از ده یا بیست سال زندگی مشترک و با حتی با وجود چند چند گویی فقط با هم، هم همخانه هستند. روابطشان بسیار سرد است حتی گاهی از خانم یا آقا هم میشنویم که میگویند به خاطر بچه هااین زندگی را تحمل می کنیم. اما باید بدانیم در این شرایط که عشق و محبت رنگ باخته ، فرزندان نیز در محیط صمیمی و خوبی پرورش پیدا نمی کنند و عموما اعضای خانواده دچار خستگیهای روحی زیادی هستند. در وضعیت های بحرانی افراد دلزده از هم، کارشان به فروپاشی زندگی یا طلاق عاطفی نیز میرسد. اما چرا این اتفاقات می افتد؟ چرا افراد نمی توانند سطح روابط و عشق و صمیمتشان را چون روزهای ابتدایی و سال های اولیه زندگی حفظ کنند؟
چرا دلزدگی زناشویی اتفاق میافتد؟
برخی از خانم ها توقع دارند در همان چند سال اول زندگی، در اصطلاح به همه چیز برسند. به عنوان مثال همسرشان از لحاظ پول و مادیات و شرایط زندگی به خانواده ای که بیست یا سی سال است زندگی شان را تشکیل داده اند، برسد. زمانی که این اتفاق نمی افتد از زندگی و همسرشان احساس دلزدگی پیدا میکنند و تصورشان این است که انتخابشان اشتباه بوده است. همین توقعات غیر واقع بینانه عامل اختلافات و مشکلات در زندگی می شود.
گذشتن از فاز هیجانی اول ازدواج نیز یکی از دلائل دلزدگی زناشویی است. چرا که برخی تصورات غلط از روابط کلی در زندگی دارند و تصور میکنند همسرشان در هر شرایطی باید با حال و انرژی خوب باشد. در حالیکه زندگی همیشه در یک مسیرنیست. شرایط شغلی و خرج و مخارج و حتی همین استرس شیوع کرونا و دور کردن خانوادهها و دوستان از آن میتواند همه زندگی ها را وارد یک فاز جدید کند.
عدم طرح نیازها نیز یکی از موارد مشکل ساز و عامل دلزدگی است. چرا که زن و شوهر اگر نیازهایشان را با هم مطرح نکنند، ناراحتی ها در دلشان تلمبار شده و خطر دلزدگی چند برابر می شود. ممکن است یک بار به خودشان بیایند و بینند که دیگر حرفی و احساسی نسبت به هم ندارند و انگار از دنیای هم خارج شده اند.
چطور بفهمیم زندگی مشترکمان در خطر است؟
به نسبت علائمی که در زمینه دلزدگی زناشویی مطرح شد؛ افراد می توانند هوشیار عمل کنند و علائم خطر را متوجه شوند. مثلا اگر در خود یا همسرتان علائم بی علاقگی و فرسوگی عاطفی، بیاحساسی، خشم زودهنگام یا از دست دادن حس تفریح و شوخ طبیعی دیدید، و یا اینکه متوجه شدید نگاه منفی زیادی به زندگی و همسرتان پیدا کردهاید، یا حتی اگر در زمینه رابطه جنسی به مشکل خورده اید، می تواند نشانه های دلزدگی زناشویی باشد.
چطور دلزدگی زناشویی را از بین ببریم؟
۱-واقع گرا باشید: اگر احساس کردید خود یا همسرتان دچار دلزدگی از زندگی با هم شده اید بهتر است چشمانتان را خوب باز کنید و به همه چیز واقع بینانه نگاه کنید. تفکرات سوررئال و عجیب و غریب فیلمها و سریالها را از نوع زندگی لاکچری یا هر نوع عشق دیگری کنار بگذارید. به حل اختلافات با همسرتان هر چند که در ظاهر مطرح هم نمیشود، خیلی آهسته بپردازید. چیزهایی که شما را در زندگی اذیت میکند و چیزهایی که همسرتان را دلسرد کرده چه چیزهایی هستند؟ نه شما می توانید ذهن همسرتان را بخوانید و نه او می تواند ، بنابراین بهترین راهکار صحبت با یکدیگر است.
۲-تفاوت های یکدیگر را به رسمیت بشناسید: هر چقدر اطلاعاتتان را از جنس مخالف بالاتر ببرید، احتمال دلزدگی زناشویی کمتر می شود. چرا که ذهنتان نسبت به همسرتان باز تر شده، می توانیداو را بهتر بشناسید ودرک کنید و شور و نشاط با این درک متقابل به زندگی باز می گردد. برخی همسران علاقه به کادو دادن و گرفتن در مناسبت های مختلف زندگی دارند. برخی با یک کتاب یا کمک در زمینه بچه داری هم شاد میشوند و با برخی نیز میبایست به گفت وگو در زمینههای متعدد پرداخت. سعی کنید این گرد و غبارها را از روی زندگی تان بزدایید تا نور واقعیت به درون تابیده شود.
۳-کمال گرایی را کنار بگذارید: کمال گرایی در هر بعد از زندگی آسیب زا و باعث دلزدگی است. از شرایط جنسی و جسمی گرفته تا وضعیت مادی زندگی همه می بایست تحت تعادل باشد. توقعاتتان را از زندگی متعادل کنید و اگر نمی توانید با یک مشاور در این زمینه مشورت کنید.
۴-مشاوره قبل از ازدواج را جدی بگیرید: با مشاوره قبل از ازدواج زوجین در مییابید که هیجانات ابتدایی زندگی موقتی هستند. هرچند که عشق ودوست داشتن در طول زندگی می تواند مداوم باشد که این هم با مهارت های مختلف شدنی است. مشاوره روانشناسی چشم زوجین را به روی واقعیت های زندگی باز می کند و در صورت مشکلات نیز می تواند راهکارهای صحیح را در اختیارشان قرار دهد.
انتهای پیام/